ای راحت جان یار وفادار که بودی؟
ما دل به تو دادیم تو دلدار که بودی؟
صد دل به کمند تو گرفتار بلا شد ای سلسله گیسو تو گرفتار که بودی؟
ای سایهءصد رنج تو رنجور که گشتی؟ ای داروی صد درد تو بیمار که بودی؟!
با آنکه همه کار تو آزردن دلهاست آزرده دل از محنت و آزار که بودی پژمرده دل من چو خزان دیده گیاهی.
تو ابر بهاران به چمنزار که بودی؟
تو سرو منی جلوه به گلزار که کردی؟ تو ماه منی شمع شب تار که بودی؟هر سو چو نسیمی به هوای تو دویدم. ای گلبن شاداب به گلزار که بودی؟
مولانا